این مطلبو توی یکی از وبلاگ ها دیدم براتون نوشتم
یه روز یه دختر میخواد بره پیش دوست پسرش نمیدونه چه بهونه ای بیاره بعد میگه میرم استخر .به این بهانه از خونه خارج میشه میره پیش دوست پسرش
دوست پسرش میگه با چه بهونه ای اومدی بیرون؟
دختره میگه:گفتم میرم استخر
پسر میگه:تو که موهات خیس نیست بری خونه میفهمن بیا خونه ی ما برو حمام .دخترک ساده دل قبول میکنه میره حمام
پسره به دوستاش زنگ میزنه میان همه شون یکی یکی میرن داخل و میان بیرون آخرین نفر که میره داخل دیگه نمیاد بیرون
میرن داخل ببین چه خبره میبینن هردوشون رگشونو زدن
پسر اخر با خونش نوشته
نامردا خواهرم بود!!!!!!!!!!!!
برای این حتما نظرتو بده
نظرات شما عزیزان:
سپنتا 
ساعت16:02---6 مرداد 1392
جریان اینه:
مرگ خوبه اما واسه همسایه...
نسل ما نسل روشنفکری روی دختر همسایه و غیرت روی خواهره...
vida(yasamin)1 
ساعت13:23---20 خرداد 1392
نفهمیدم
|